چند وقته یه موضوعی فکرم رو مشغول کرده.قضیه از این قراره مدتیه رو خودم زوم کردمببینم پسندها و ناپسندهام تو مسائل جزیی چیه.
مثلا همیشه وقتی دیگران می گن من فلان رنگ رو یا فلان غذارو یا فلان خواننده رو یا فلان تیم رو یا.... بیشتر از همه دوست دارم نمی تونم درکشون کنم.
چون خودم نمی تونم کسی یا چیزی رو خاص و متمایز کنم مگه دیگه چی بشه.
یه جورایی مطلق گرا نیستم .
مثلا نمی تونم بگم من همه آهنگ های این خواننده رو دوست دارم بلکه از هر خواننده ای گلچین وار آهنگ می پسندم.پس در جواب اینکه خواننده مورد علاقت کیه جوابی ندارم!
همین طور برا سوالایی مثله غذای مورد علاقت چیه یا رنگ مورد علاقه و... جواب خاصی ندارم.
ولی حالا چند وقته به این فکر افتادم اقلا علایقم رو دسته بندی کنم و یه مقدار حساب شده تر تصمیم بگیرم و از این حالت so so ای دربیام!
مثلا به این نتیجه رسیدم که بین سبک های مختلف غذاها از ساندویچ ها لذت خاصی نمی برم و برام خسته کنندن.
یا اصلا نمی تونم با موسیقی راک ارتباط برقرار کنم.
تو مسابقات ورزشی هم هر تیمی که قشنگتر کار کنه برای بردش خوشحالترم اینجاست که آدمایی که برای برد و باخت فلان تیم گریه می کنن یا حرص می خورن و جوش می یارن رو اصلا نمی فهمم.یعنی واقعا نمی فهمما!
چراالکی هرچیزی رو برا خودمون بزرگ کنیم و از کاه کوه بسازیم و الکی الکی کلی دغدغه به دغدغه هامون اضافه کنیم؟
هر چیزی رو آسون بگیری آسون هم پپش میره.به همین راحتی
موافقم صد در صد
تا یه جایی باهات موافقم. اما اگه تو یه فن یا رشته یا هر چیز دیگه ای که فکرشو بکنی یه نفر از همه بهتر بود اونوقت چی؟
به نظرم هرچقدربهتر هم باشه مقطعی خواهدبود ومطلق نخواهدبود
سلام لییا جان. خیلی ها هستند که مثل تو اند نگران نباش. کلا خیلی ها هم این سوالات کلیشه ای رو کلیشه ای جواب می دن. اصل اینه که آدم لذت ببره.
منم دقیقا مثل تو هستم لیلی جان. البته می تونم بگم که مثلا فلان خواننده (قریب به بیشتر کارهاش رو وقتی دوست دارم میشه مورد علاقه).
موافقم ولی من برای چیزایی که تو گفتی اینطوریم ولی افراد خاصی تو زندگیم خیلی خیلی مهم هستند مثل خانواده و دوستام