لیــــــلی

لیلی نام تمام دختران زمین است

لیــــــلی

لیلی نام تمام دختران زمین است

صبح است ساقیا...

شب قبل تا پاسی از شب تو این سایت های خبری چرخ می زدی طبیعیه که صبح نتونی چشماتو وا کنی، با خواب آلودگی فراوون ساعت گوشیت رو نگاه می کنی6:30 .برا 6:45 الارم گذاشتی خوشحالی یه ربع دیگه وقت داری ولی معده ات هشدار می ده خالیه به رو خودت نمیاری دست بردار نیست

 اون هی بیشتر به رو خودش میاره. تجسم می کنی اگه می تونست حرف بزنه الان چه داد محکمی سرت می کشید که من گشــــــــــــنـــــــــــــمــــــــــــــه!


روت کم می شه می ری سمت آشپزخونه اول ور تنبلت می گه با یه چیز دمه دستی سروته اش رو هم بیار... همین کارم می کنی ومثل خیلی از موارد این ور تنبلیه که غالب می شه برمی گردی  پیش بالش وپتوی نازنینت از ذوق خوابیدن دوباره سریع چشماتو می بندی ولبخند می زنی که یهووووو ...قار ..قوووور...قاااار....قور....


نه انگار دست بردارنیست! یادت میوفته خیلی هم مقصر نیست شام ونهار روز قبل رو از فرط کارهات بی برنامه ونادرست خوردی.دلت به حالش می سوزه ودیگه وقت بلند شدنه...


اولین و بهترین کار زدن دکمه کیسه!تا ویندوز بیاد بالا زیرکتری رو روشن می کنی و نون و مخلفات صبحونه رو از یخچال در میاری...

فولدر موسیقی... سنتی..... شجریان.... سلکشن دو.....فضای خونه پر میشه از   

صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن

دور فلک درنگ ندارد شتاب کن


حس می کنی دوپینگ کردی سرحال می شی تو دلت بارها وبارها  از استاد بخاطر این همه زیبایی تشکر می کنی ...
همزمان با همه این ها ذهنت داره کارهای روزت رو مرور می کنه یادت میفته امروز صفحه بندی دارین این یعنی دنیا دنیا کار ولی ناراحتم نیستی حس مادری رو داری که باید درد زایمان رو تحمل کنه تا فرزندش به دنیا بیاد.
آره این روزها که همکارم نمیاد سرکار وتمامی گزارش ها وکارهای نشریه رو خودم انجام می دم ماحصل کارم رو بی نهایت دوست دارم دقیقا حس مادروفرزندی نه به اون شدت ولی به همون شدت!

هنوز فضا دسته استاده خودش هر لحظه یه جا می برتت

گلچهره مپرس آن نغمه سرا از تو چرا جدا شد

گلچهره مپرس پروانه تو بی تو کجا رها شد

مرنجان دلت را

رها کن غمت را رها کن

مخور غم مخور غم نگارا

به اسم گلچهره فکر می کنی.زیباست.به کارهایی که باید انجام بدی فکر می کنی یاد گزارش هایی میفتی که هنوز تایپ نکردی.برگه هات رو میزاری کنار دستت.ذهنت رو جمع وجور می کنی ... فرماندار در گفتگوی اختصاصی با... گفت:.... رئیس شورای شهر  درخصوص ....عنوان کرد:....سرهنگ فلان با اشاره به سال ....اظهار داشت:...

حوصلت نمی گیره ناخودآگاه بلاگ اسکای رو باز می کنی...مدیریت وبلاگ...صبح است ساقیا....



نظرات 5 + ارسال نظر
ال 24 اردیبهشت 1392 ساعت 01:33 ق.ظ

لیلی جان مدتها بود این تیپی ننوشته بودی.
اینجور نوشته هات رو خیلی دوست دارم.
پیشنهاد: می تونی یه جای زنگ آلارم "صبح است ساقیا" رو بذاری ;)

چقدر خوبه که هستی ال...

aghaii 29 اردیبهشت 1392 ساعت 12:34 ق.ظ http://www.khanumi-aghaii.blogfa.com/

ای بابا خوش به حالت تاهروقت دوست داری می خوابی پس ما مردها باید چیکار کنیم تا یه روز اونجور که دوست داریم بیدار بشیم همش کار کار کار کار از صبح همزمان با کله پزها می زنیم بیرون تا شب هم نوا با واق واق سگها بر میگردیم. خوش به حال شما خانوما که معنی زندگی رو می فهمید البته با درامد ما مردها

تا حالا اصطلاح جوجه دوروزه به گوشت خورده؟؟؟

خانومی و آقایی 31 اردیبهشت 1392 ساعت 03:03 ب.ظ

به به چه توضیحات کاملی بله حق با مرداست

ستاره 12 خرداد 1392 ساعت 07:34 ق.ظ http://derakhshesh3tare.blogfa.com

مگه تو توی خونه کار می‌کنی؟؟ خیلی خوشبه حالت می‌شه که... موفق باشی دوستم...

نه ! ولی یه وقتایی که حجم کازر زیاده و وقت کم مجبورم

علی 27 خرداد 1392 ساعت 10:54 ق.ظ

چقدر قشنگ می نو یسی . باعث افتخاره منه.
مدتهاست که من نتونستم حال وهوام رو بنویسم.
همیشه خوش باشی.

ممنون از محبتت...
داستان جوشش وکوشش یادته؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد