لیــــــلی

لیلی نام تمام دختران زمین است

لیــــــلی

لیلی نام تمام دختران زمین است

فیلم این روزها

 چندوقتی به اکثر سایت ها و  وبلاگ ها و خبرگزاری هایی که سر می زدم همه و همه حرف از یک فیلمی بود که دوستان همیشه در صحنه خودجوش زودجوش  رو آزرده خاطر کرده بود. 


گفتم کلک است و این روزها مد شده برای پر کردن صندلی های سینما به جای بالا بردن کیفیت فیلم ها از هر نظر و کمی به سینمای جهان نزدیک شدن یاد گرفتن  بازی در میارن.

کشمکش فراوانی با خودم داشتم که من هم بروم  فیلم را ببینم یا نه. 

 خواندن چند نقد بی طرف   بر این فیلم و فیلم های دیگر روی پرده باعث شد  کمی نظرم عوض شود و البته  بعد از رضایت خودم باید همسری رو هم راضی می کردم که به دیدن فیلمی از جیرانی تن بدهد. 

بالاخره رضایت جلب شد و بلیط رزرو شد . قبل شروع فیلم تصمیم گرفتم همه چیزهایی که شنیده بودم و عیب هایی که روش گذاشته بودن رو تا پایان فیلم از ذهنم پاک کنم و بی قضاوت قبلی ببینم.


اوایل فیلم کمی فضا یش برام نامانوس بود. به همسری گفتم چه جوری میشه اینجوری بشه؟ چقدر غیر طبیعیه و داغ ایشون تازه شد که گفته بودم جیرانی دست رو آدمای خیلی خاص و استثناها می گذاره که  داستانشون عمومیت نداره.

باز هم هردو صبر کردیم.


نیمه های فیلم  بازیگران چنان مارو غرق در بازیشان کردن و شگفتی آفریدند که پلک نمی زدیم. فیلم نکات خوبی رو یاداوری می کرد و برای مسائل و مشکلات امروزه ما به جای پاک کردن صورت مساله که شیوه آقایون و دوستان همیشه در صحنه است به موشکافی و تشریح و باز کردن خود مساله پرداخته بود.

جای نقد بسیار دارد ولی نقد بی طرفانه.نه اینکه به حواشی گیر بدهی و اصل حرف فیلم را نخواهی بشنوی.


در کل راضی از سینما بیرون اومدیم و البته بخاطر همون شگفتی های بازیگرانش کمی هم گریان!






----  من هم با نظر بقیه که می گفتن این فیلم باید شرط سنی داشته باشد کاملا موافقم.


---- دلم برای خانوم و آقایی که با فرزند کوچیک به سینما اومده بودند و مادره هی تو راهرو سینما دنبال بچه اش می دوید خیلی سوخت. البته اولش از دستشان عصبانی شدم که آخه اینجا اونم این فیلم جای بچه است؟ حقوق دیگران چه می شود؟ ولی بعد فکر کردم خوب بیچاره ها چه گناهی دارن .نمی تونن خودشون رو از همه چیز محرو م کنن.

البته چیزی هم از فیلم نفهمیدن و  وسط فیلم رفتن!


---- از قصد اسم فیلم رو نیاوردم. 


---- در خیابان (درست قبل دیدن این فیلم) نوزاد آشنایی دور رو بغل پدرو مادر جوانش دیدم که عینک ته استکانی به چشمانش داشت. از حال و روزش باخبرم. از چشمانش که در 6 ماهگیش عمل شدند و کمی دید  آن هم به کمک این عینک دارد باخبرم.

دلم برای مادرش آتش گرفت.بینی ناز و ظریف این کودک معصوم  بار سنگینی به دوش دارد برایش خیلی دعا کنید.




---- حیاط  و باغچه خونه امروز به اولین برف  نود و یک  مزین شد. 



نظرات 3 + ارسال نظر
علی 22 آذر 1391 ساعت 10:34 ق.ظ

من شخص اقای جیرانی رو دوست داشته ودارم.
مردی بسیار مودب و دانا و دلسوز .
اما فضای فیلمهای ایشان برای من نا مانوس بود .
تاکید میکنم برای من نا مانوس بود.
اما این فیلم به نظر من بسیار اجتماعی و قابل درک بود
واقعا به اقای جیرانی تبریک میگم.
در مورد منتقدان خود جوش !!!!!!! هم
(اگر کلمه خود در مورد ایشان معنی داشته باشد) باید بگویم:
گر بر یزی بحر را در کوزهای چند گنجد؟ قسمت یک روزه ای!

من برداشت خودم رو از حرفات نوشتم. خوبه که خودت تصحیح کردی.ممنونم

amine 22 آذر 1391 ساعت 12:17 ب.ظ http://sarzamineman1.blogsky.com/

حیاط و باغچه ی خونه ی ما هم امرووز خیس از باران بود..

ال 23 آذر 1391 ساعت 12:28 ق.ظ http://blink-of-an-eye.blogfa.com

منم این فیلم رو دیدم.
در کل خوشم اومد بخصوص از بازی ها ولی همون حس اینکه این سر و صداها بازی برای فروش بیشتر بوده همچنان باهام هست

وقتی دیشب دیدم تیزر تبلیغاتی اش داره از رسانه ملی پخش می شه شاخ درآوردم!حتما بازی بوده.آخه یه بار دوبار سه بار...تا کی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد