لیــــــلی

لیلی نام تمام دختران زمین است

لیــــــلی

لیلی نام تمام دختران زمین است

خواستم ولی نتونستم

می خواستم از غیرت وبزرگی کشتی گیرامون بنویسم...

می خواستم از دیدن دوستان دوران مدرسه ام بعد یازده سال بگم...

قرار بود اینجا از فضای نمایشگاه مادرو کودک و گرفتن ورودی دم در نمایشگاه بین المللی بگم....

می خواستم از روزها وحس های وحشتناک سه ماه اول بارداری و بالا رفتن آستانه تحمل تا ناکجا آباد  بنویسم...

 دلم می خواست حالات ام رو موقع  شنیدن ضربان قلب نی نی توصیف کنم  ...طعمش شیرین شیرین بود.

از مراسم ختم جوون 21ساله ای بگم که زبونم رو بند آورده بود حتی روم نشد به خانوادش جملات کلیشه ای تو این مراسم ها مثل تسلیت می گم...خداصبرتون بده و... به زبون بیارم... طعم اون دقایق تلخ تلخ بود.

والبته می بایست  اینجا هم لطف های خدا رو به خودم گوشزد می کردم ... همیشه سپاسگزارم.


برای هرکدام این ها هم صفحه مدیریت وبلاگ رو باز کردم ، به صفحه زل زدم  و بی هیچ نتیجه ای بستم...



نمی دونم چرا!

همین


نظرات 7 + ارسال نظر
مسعود 9 مهر 1392 ساعت 02:20 ب.ظ

همین که با این همه مشغله و گرفتاری این چند خط رو هم نوشتین خداقوت داره.پاینده و پیروز باشید.

ستاره 10 مهر 1392 ساعت 07:40 ق.ظ http://derakhshesh3tare.blogfa.زخئ

واسه نی نی خیلی خوشحالم... امیدوارم بعد از به دنیا اومدنش اون قدر سرت شلوغ نشه که بری و پشت سرتم نگاه نکنی... امیدوارم از همه مراحل رشدش بنویسی...
خدا رو شکر که صدای قبل سالم نی نیت رو شنیدی دوستم... و همین الان بگو خدا رو شکر...

خداروشکر

ال 10 مهر 1392 ساعت 02:41 ب.ظ

شاید انقدر ذهنت درگیر مسئله بزرگتری از همه اینهاست که ناخودآگاه دستت به نوشتنشون نمی‌ره
بوس برای نی‌نی. جنسیتش مشخص شده؟

مرسی ال جان.زدی به هدف... فکرم درگیره مسئله ایه
جنسیت ایشا... ماهه دیگه

سهیل 10 مهر 1392 ساعت 06:58 ب.ظ

سلام
همین

سلام.
پات بهتره؟

مریم 12 مهر 1392 ساعت 10:22 ب.ظ http://ourtravels.blogfa.com/

قدر لحظه هاتو بدون و بنویس.

جدا اگه قدر می دونستیم چه عالی بود

عشقولی 19 مهر 1392 ساعت 11:23 ب.ظ http://ramkalieman.blogfa.com

سلام امشب با وبتون اشنا شدم و خوندمتون از ادبیاتتون خوشم اومد اگه دوست داشتی به منم سربزن و باهم تبادل لینک کنیم؟ راستی نی نی تونم مبارک باشه!

سلام
ممنونم

سهیل 21 مهر 1392 ساعت 04:28 ب.ظ http://www.parchenan.blogfa.com

سلام پام تقریبا خوب شده
گاهی که زیاده از حد فشار مییارم
درد نمی گیره اما احساس خستگی داره

می دونی شبیه این بچه ها شدم که قراره آبجی دار یا داداش دار بشن
حسودی می کنن
به این نی نی شما یک همچین حسی داشتم و الان کمتر
چرا که کنار آمدم
حس این که آمدی و رفیق های ما رو پروندی و رفت
بازی زندگی همین دیگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد