لیــــــلی

لیلی نام تمام دختران زمین است

لیــــــلی

لیلی نام تمام دختران زمین است

آغاز فصلی نو

    روزهای پایانی سال 92 برای من مصادف شده با پایان دادن به یه انتظار شیرین... 

    متعاقبا روزهای آغازین فصل نو هم مصادف شده با شروع فصلی نو در زندگیم....


     امسال اسفندماه برام کاملااا متفاوت بود.

      حال وهوای خودمو خونه و... کاملا متفاوت از سالهای قبله...

     علاوه بر روزهای انتظاربرای اومدن آقاکوچولو  

     جابجایی خونه هم تو رقم زدن این تفاوت ها خیلی اثر داشت.


      نمی دونم چقدر بعدها دلم برای این روزهام تنگ می شه ولی حالافهمیدم مادرشدن چقدر سخته 

      وچه هفت خان رستمی داره...

      جدا ازهمه تغییرات جسمی و شرایط و فعالیت هاو... استرس این دوران خودش پروژه ایه 

       که تا درونش قرار نگیرینخواهی فهمید صبوری وشکیبایی همه مادرای عالم 

       که زبانزد خاص وعام است از کجا بوجود میاد

      و ریشه در کجا داره...


      تنها محدودیتی که تو این دوران تونست اذیتم کنه  وخیلی  سخت باهاش کنار اومدم  

      نرفتن به مسافرت و کوه ونبودن در طبیعت بود. 

       طوریکه این اواخر از فکر کردن بهش هم فرار کردم حتی وقتی تلویزیون مستند 

      گروه های کوهنوردی رو نشون می داد  ناخودآگاه سریع شبکه رو عوض کردم . 

      

       هرچند می دونم این محدودیت  اونم کاملا موقتی وکوتاه مدت در مقابل این معجزه آفرینش

       واقعا هیچه ولی خب ...

      البته مطمئنم همه وهمه  می ارزه به اون لحظه درآغوش کشیدنش...


   *خدایا میشه این روزهارو نصیب همه اونهایی بکنی که انتظارش رو می کشن؟


نظرات 8 + ارسال نظر
علی 21 اسفند 1392 ساعت 11:04 ق.ظ

حتما نمیتونم استرسهای یک مادر رو صد در صد درک کنم اما یه وقتایی که حواست نیست میفهمم که چقدر مشغول هدیه ای که خدا بهمون داده هستی چه از نظر فکری چه جسمی. اما در مورد کوه و طبیعت و . . . صد در صد درکت میکنم و مطمئن باش که به اون روزا برمیگردیم اونم سه تایی . فقط دلم برای سهیل وسجاد میسوزه که باید یه بچه رو تا اون اون بالاها کول کنند . . .

عالی بود مرسیییی

ال 21 اسفند 1392 ساعت 06:03 ب.ظ http://blink-of-an-eye.blogfa.com

لیلی جان امیدوارم به بهترین و قشنگترین شکل ممکن این روزهای پایانی بگذره و در آغوش بگیریش.
گاهی دلم از این حجم زیاد عشق درد می‌گیره. می‌شه انقدر آدم یه نفرو دوست داشته باشه؟ با هر تکونی که می‌خوره حس اینکه به من وصله زیباترین حسه برام
بی‌خبرم نذار

ال عزیز خیلی خوبه که می تونی توصیف کنی چی داره بهت می گذره!من واقعا کلامم قاصره از توصیف این همه زیبایی

سهیل 25 اسفند 1392 ساعت 04:41 ب.ظ http://www.parchenan.blogfa.com

سلام
من که در خدمت هستم
اما از الان بگم ها حوصله نق نق بچه ندارم ها!!

پیرامون این پستت نظر نگذاشتم
چون فکر کنم نظرم رو می دونی
اما من مادر بودن رو نزدیک ترین حالت به خدا بودن می دونم
و این برام ترسناکه
خدا در معنای خالق بودن

حوصله اشم پیدا می کنی

برای منم ترسناکه و برا همین خیلی بهش فکر نمی کنم یعنی نمی تونم بهش فکر کنم در حدتوان و درک وفهمم نیست وبیشتر وحشت می کنم از این همه بزرگی و اعجاز!

ستاره 27 اسفند 1392 ساعت 07:48 ق.ظ http://derakhshesh3tare.blogfa.com

خوشحالم لیلی عزیزم... دوست خوبم... واقعا برات خوشحالم که این همه حس خوب و شیرین رو داری تجربه می‌کنی...
امیدوارم آقا کوچولو سالم و صالح باشه و در کنارش بهترین روزهای زندگیت رو آغاز کنی...
سال نوت پیشاپیش مبارک باشه دوستم.

ممنونم ستاره جان
برای شما همه بهترین هارو درسال جدید آرزو می کنم

ال 2 فروردین 1393 ساعت 05:48 ب.ظ http://blink-of-an-eye.blogfa.com

لیلی جان سال نو مبارک
امیدوارم سالی پر از خوشی و سلامتی برای هر 3 شما باشه

ممنونم دوست خوبم. همینطور برای هرسه شما

سجاد 11 فروردین 1393 ساعت 11:53 ق.ظ

سلام، سال نو رو به شما تبریک میگم امیدوارم سال خوبی برای هر سه نفر شما باشه .من هم امادگی خودم رو اعلام می کنم فقط بجه رو خوب بپوشون که سر ما نخوره.
دیروز یاده مسافرتمون افتادم و برنامه ریزی دقیقت خیلی خوش گذشت.

یادش بخیر واقعا

نشمیل 15 فروردین 1393 ساعت 04:08 ب.ظ

مبارک باشه عزیزم

ویولت 30 دی 1393 ساعت 12:24 ب.ظ http://vili.special.ir

تبریک می گم لیلی جون

مرسی ویولت عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد