یادتونه تو صفحه قبل گفتم ۵ تا ۱۰ درصد اوقاتم رو تلویزیون نگاه می کنم؟اونجا یادم رفت بگم که این درصد ناچیز نیز اکثرا شامل حال شبکه چهار می شود.
نمی دونم چند نفر دیشب برنامه مجله تئاتر این شبکه رو دیدن. از اونجایی که به تئاتر و بازیگری علاقه دارم گاهی خبرها ش رو دنبال می کنم. دیشب هم با دیدن میهمان مجله تئاتر به تلویزیون ملی لطف کردیم و کمی مجذوب شدیم.
میهمان خانم پانته آ بهرام بودن که واقعا واقعا... گل کاشتن و در آن وقت شب دلمان را شاد کرده و حرف های تلمبار شده بر دل من رو در برنامه زنده زدن. پایان صحبت هاشون دوست داشتم در استودیو مربوطه می بودم و بوسه ای از سر تشکر نثارشان می کردم از اونجایی این امر توانایی محقق شدن رو نداشت این شد تصمیم گرفتم از همین راه دور و در این فضا براشون با پست اینترنتی بفرستم و موجبات قدر دانی خودم رو ابراز کنم.
راستش من خیلی با تئاتر میونهای ندارم و باید اعتراف کنم در این زمینه بیسوادم .
اما در کل از بازی پانتهآ بهرام خوشم میاد . از معدود بازیگرای ایرانیه که بازی نمیکنن ، زندگی میکنن .
صحنهای ازش که هیچوقت یادم نمیره مال فیلم چهارشنبه سوریه :
بهرام با فرخ نژاد به هم میزنه و باهاش خداحافظی میکنه . از ماشین پیاده میشه . تو کوچه بعدی دو تا جوون ترقه میندازن زیرپاش . اون ترسیده ، احتیاج به حمایت دارم ، برمیگرده ، اما فرخنژاد رفته . بازیش کم نظیره .
چهارشنبه سوری که محشر بود فقط حس شک و دودلی که آخرش بهت تزریق شد بد بود! وای که چقدر دلم برا هدیه تهرانی سوخت! چقدر بد بود که ندانسته اوایل فیلم انگ دیوانگی بهش زدیم!