لیــــــلی

لیلی نام تمام دختران زمین است

لیــــــلی

لیلی نام تمام دختران زمین است

یه وصیت به بازماندگانم

دیروز رفته بودیم سر مزار یکی از آشنایان سمت برغان کرج.وسط مراسم آقای مداح(روضه خوان) محترم که دید اگر بیشتر ادامه بده دو نفر دیگه هم به متوفی می پیوندند لطف کرد و کوتاه اومد و یه جورایی مراسم تموم شد و همه سرگرم کمک به اونهایی بودن که حالشون بد بود.  اون وسط من هم از فرصت استفاده کردم جلو رفته ادای احترام کردم که با توجه به اینکه مزار در یکی از خوش آب و هوا ترین منطقه ها و بر روی تپه ای واقع شده بود نا خودآگاه چشمم به کوهها و طبیعت اطراف افتاد و کاملا از فضای ختم و مزار و ... بیرون اومدم و حضی بصری بردم (حتی تو دلم گفتم یه برنامه هم این طرفها بزاریم ) یه دفعه به خودم اومدم  و خودم به خودم چشم غره رفتم که دختر خجالت بکش مثلا اومدی برا همدردی و ...  

 

این شد که تا اومدم خونه به همسری وصیت کردم که منو یه جای باصفا و خوش منظره دفن کنند اینجوری هرکی اومد بهم سر بزنه کلی روحیه هم می گیره و اصلا تند تند میاد بهم سر می زنه و اصلا چه اشکالی داره انقدر بهش خوش می گذره زیاد پیشم می مونه و هی برام فاتحه می خونه و هی طلب آمرزش می کنه!  

 

باور کنید حرصم می گیره ساعت ها تو ترافیک و مسیر طولانی می رن بهشت زهرا اونجا سر ۵ دقیقه هم از گرما و آفتاب و ... فرار می کنن! البته روی صحبت هم با مردم عادیه که تو قسمت های جدید بهشت زهرا دفن می شن وگرنه ثروتمندان محترم که آرامگاهشون هم  حداقل  یه سوییت با کلیه امکانات هستش! البته اگه ویلایی نباشه.... 

 

نظرات 7 + ارسال نظر
سهیل 18 تیر 1391 ساعت 07:56 ب.ظ http://www.parchenan.blogfa.com

من مردم تو چاه تولت دفنم کندی
اصلن آتیشم بزنید
اما قبل مرگم بگو کدوم کوه بود بریم!!

خدا نکشتت مردیم از خنده!علی سلام میرسونه
بذار یه تحقیق درباره کوههای اون طرف بکنم.البته با توجه به اینکه به ما نزدیکه باید مراسم شب مانی در حیاط ما برکزار شه ها!

سحرناز 19 تیر 1391 ساعت 03:51 ق.ظ http://sara1985.blogsky.com

لیلی حسودیم شد خوووووووووو.... منم کوه میخوام . آخه من با کی برم کوه ؟!

دوستان همراهان فامیل غریبه گروههای کوهنوردی....بازم بگم؟اصلا یه بار تنهایی تا شیرپلا برو کلی دوست پایه کوهنوردی پیدا می کنی و می تونید با هم قرار بذارید هرهفته برین.فقط اراده گلم

مریم 19 تیر 1391 ساعت 09:51 ق.ظ http:///ourtravels.blogfa.com

سلام. چی بگم؟من اگه مردم لطفا قبرمو عمودی و بالای زمین بسازید که نرم زیر خاک! ضمنا لطف کرده به جای سنگ قبر شیشه دو جداره کار کنید که ویو داشته باشم.ترجیحا در دامنه شیبدار که تمام مناظر پایین پام رو ببینم.دیگه اومدن و نیومدن دیگران زیاد فرقی نداره.البته کسانی که دوستشون دارم رو لیست می کنم که با خودم بزارید تو قبر تنهایی صفا نداره!!

خسیس اونور هم که همش به فکر خودتی!

خانومی و آقایی 19 تیر 1391 ساعت 12:00 ب.ظ

سلام لیلی جون....
کم پیدایی...
آقایی سلام میرسونه میگه : حالا تو مردی میبریمت یه منطقه خوش آبو هوا به نام سیاه کلاهان شمال تا کلی کیف کنی
خانومی میگه : ایشاله هزار سال زتده باشی عسیسم

به اون آقایی بگو نه اونجارو دوست ندارم اونجا منو یاد خر ا...یار می ندازه که عمری رو مخمون رژه رفته!
به خانومی: نمردیم و یکی پیدا شد بگه دور از جونت لیلی ۱۲۰ساله شی...بازم دم تو گرم دختر

مریم 19 تیر 1391 ساعت 03:09 ب.ظ http:///ourtravels.blogfa.com

لیلا جان اگه اذیت کنی تو رو هم می ذارم تو لیست دوستانم ها!!! ضمنا به دیگران هم فکر کردم و گفتم که دوستان هم باهام تشریف بیارن دیگه.... بیشتر از این به فکر دیگران بودن رو کجا دیدی تو آخه. ضمنا سری بعدی کوه ایشالا ما رو خبر کن ببینیم قسمتمون می شه این کفش رو بپوشیم یا نه.
دیر کفش پوشیدن مسئله ای نیست. مساله این است که دیگر از پا در نیاید (نواده دکتر شریعتی).

دور باشه گلم ...

کوک کن ساعتِ خویش !

اعتباری به خروسِ سحری ، نیست دگر
دیر خوابیده و برخاسـتنـش دشـوار است

کوک کن ساعتِ خویش !
که مـؤذّن ، شبِ پیـش

دسته گل داده به آب
. . . و در آغوش سحر رفته به خواب

کوک کن ساعتِ خویش !

شاطری نیست در این شهرِ بزرگ
که سحر برخیزد
شاطران با مددِ آهن و جوشِ شیرین
دیر برمی خیزند

کوک کن ساعتِ خویش !

که سحر گاه کسی
بقچه در زیر بغل ، راهیِ حمّام نیست
که تو از لِخ لِخِ دمپایی و تک سرفه ی او برخیزی

کوک کن ساعتِ خویش !

رفتگر مُرده و این کوچه دگر
خالی از خِش خِشِ جارویِ شبِ رفتگر است

کوک کن ساعتِ خویش !

ماکیان ها همه مستِ خوابند
شهر هم . . .
خوابِ اینترنتیِ عصرِ اتم می بیند

کوک کن ساعتِ خویش !

که در این شهر ، دگر مستی نیست
که تو وقتِ سحر ، آنگاه که از میکده برمی گردد
از صدای سخن و زمزمه ی زیرِ لبش برخیزی

کوک کن ساعتِ خویش !

اعتباری به خروسِ سحری نیست دگر ،
و در این شهر سحرخیزی نیست

سلام و درود بر شما آبجی عزیز.
ماه رمضان در راهه و برای فرار از روزه گرفتن باید راهی شرعی پیدا کرد. من پیدا کردم:یک سفر دو یا سه روزه به کوه.
نظرتون چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ببخشیدا ولی ۳۰ روزه چندتا از این دو سه روزه ها باید رفت؟ بعدشم خود برنامه دو سه روزه کلی توان جسمی رو کاهش می ده احتیاج به ریکاوری داره.از همه مهم تر شما احتیاج به مرخصی ندارین و الان وقتتون آزاده بقیه چی!

تو وبلاگتون سوال کردم که کوه یا برنامه خاصی رو سمت برغان می شناسید جوابی نگرفتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد