لیــــــلی

لیلی نام تمام دختران زمین است

لیــــــلی

لیلی نام تمام دختران زمین است

حس و حال

نمی دونم چرا اصلا مثل سال های گذشته اومدن رمضان خوشحالم نمی کنه... یه جورایی حس و حالش نیست.دلم براش تنگ نشده... منتظر اومدنش نبودم و باید به زور تقویم باهاش کنار بیام. 

شاید دلیل عمدش فاصله و شکاف عمیقی باشه که تو حال و هوای معنویم افتاده... 

چقدر به نویسنده وبلاگ  پرچنان حسودیم شد وقتی دیدم توکل کرده و جواب گرفته... چقدر دلم می خواد یه شب قدر مشهد باشم .مخصوصا که شیخ حسین هم اونجا باشه.وسط حس و حال یه جمعیت  بودن رو دوست دارم.آرومم می کنه.فکر اینکه هممون مثل همیم... 

 

آخرین بار ۱۲ یا۱۳ سال پیش رفتم مشهد.یادمه وقتی رسیدم به صحن اصلی ناخوداگاه چشمم افتاد به دیوار های اطراف که پر بود از سرویس های طلا که قاب گرفته بودنشون و زده بودن به دیوار.خیلی حرصم گرفت که این همه بدبخت بیچاره و فقیر وجود داره که محتاج اند اون وقت این طلاها اینجا رو دیوار ... همون شد که اومدم بیرون و ساعت ها تو حیاط نشستم فقط به آدما نگاه می کردم و تا الان هم دیگه نرفتم. خاطره بدی برام موند. 

 

تو مکه هم خود کعبه و حال و هوای صحن اش رو خیلی دوست داشتم و خیلی کم پیش میومد نمازو دعا بخونم بیشتر می نشستم و ساعت ها نگاهش می کردم مخصوصا شبها.ولی دیدن برج های سربه فلک کشیده و  رنگارنگ وپر زرق و برق در چند متری کعبه بدجور به دلم چنگ می زد و حس و حالم رو ازم می گرفت...

نظرات 11 + ارسال نظر
مائده رنـجبـر 27 تیر 1391 ساعت 01:20 ب.ظ http://dailylife.blogsky.com

با سلام.
خیلی خوشحالم که با وبلاگ شما آشنا شدم.
جالبه که بدونین تا جمعه گذشته قالب وبلاگ منم مثل مال شما بود اما ترجیح دادم عوضش کنم.
دست نوشته های من چندان با ارزش نیست اما خوشحال میشم یه سری بهم بزنید.
مؤفق باشید و برقرار.

مصطفی 27 تیر 1391 ساعت 04:50 ب.ظ

سلام
متاسفانه برای من هم همینطوره ... ماه رمضون رو میگم ... اونقدر که از بی ثمر گذروندنش میترسم از تشنگی و گشنگیه طولانیش وحشتی ندارم ....
منم تو مشهد به همین مطلب رسیدم .. الانم ۳ ساله نرفتم .. تو جلوی رستوران خود حرم ..یه نرده کشیده بودن و اینطرف مردم فقیر با حالی نزار مردم اون طرف نرده که تو صف رفتن به داخل رستوران و خوردن غذای حرم بودن رو تماشا میکردن.. افرادی که بیشترشون یا عرب بودن یا با بن های مخصوص از هتلهای پنج ستاره مشهد اونجا اومده بودنُشیک و تر و تمیز .. مطمئنم اما رضا داشت دست نوازششو رو سر اون مردم بیچاره می کشید و می گفت: ما شرمندتونیم ... منم اینجا ؛غریبم؛ اینا بنده ؛زر؛هستن نه بنده خدا...

می گن اماما از فکر فقرا خواب نداشتن ...
من می گم:ایضآ حکمای ما!!!!

مریم 28 تیر 1391 ساعت 08:08 ق.ظ http://ourtravels.blogfa.com/

سلام لیلی جان.میگم ماه رمضون هر چی هم حسش نباشه اما همین که بی حسی رو به رخ می کشه شاید تلنگری بشه.ایشالا خدا تو این ماه دستمونو میگیره. خوبه برای رسیدن به خودش به خودش توکل کنیم. سعی کن حس خوبو به خودت تلقین کنی.
در مورد مشهد و کلا هر مرقدی، همین هم نشونه اوج غریبی امامهامونه.با اون عظمت شده ان وسیله تجارت یه عده. این بار که برم مشهد با خلوص بیشتری امام رضای غریب صداش می کنم.

یعنی امام رضا با اون همه قدرت معنوی چه جوری می تونه نظاره گر باشه و کاری نکنه!پس چجوری مریضا رو شفا می ده و پیش خدا شفاعت می کنه. همونجوری هم ظالمایی که دارن از احساسات مردم و ارادتشون به امامشون سواستفاده می کنن بشونه سرجاشون!
نه مریم جان یه جای کار می لنگه!

سلام
آدرس وبلاگ ما رو با یه (/) اضافی ثبت کردی .. امکان دسترسی به کسی نمی ده ...

درستش کردم

سهیل 28 تیر 1391 ساعت 07:05 ب.ظ http://www.parchenan.blogfa.com

سلام
برای آخر هفته نمی دونم برنامم چیه؟
اون هم حس و حالی است

مریم 29 تیر 1391 ساعت 08:51 ق.ظ http://ourtravels.blogfa.com/

امام رضا همه مریضا رو هم شفا نمیده. خیلی معدودند. از روا شدن حاجتهای مختلف مردم دیگه هم خبر نداریم.اما دی این مورد قرار نیست ظهور کنه این مشکلات رو حل کنه.زمانی هم که زنده بودند بهشون ظلم می شد.اینا دلیل بر قدرت نداشتن نیست.کلا زدی تو یه فاز دیگه

مائده رنـجبـر 29 تیر 1391 ساعت 09:55 ق.ظ

سلام.
بحث سر چیه؟ سر اینکه چرا یه عده فقیرن؟ یا اینکه چرا یه عده باید همیشه فقیر باشن و یه عده همیشه غنی؟ خب اینکه آدم ثروتمند باشه که اشکالی نداره. یکی از خوشبختی های انسان مؤمن اینه که خونه بزرگی داشته باشه.منظور این نیست که اگه نداشت پس مؤمن نیستا ولی به نظر من ثروتمند بودن چیز بدی نیست. مهم اینه که چطور از نعمتها استفاده کنی. تا بوده همین بوده.
حالا شماها چرا با دیدن حرم بزگان ما یاد فقر آدما میافتین نمیدونم.حتی اگه حرف شما درست هم باشه دوباره یه عده آدم پیدا میشن و به خاطر سوت و کور بودن زیارتگاهی مثل قبرستان بقیع ناله سر میدن و روضه چراغ می خونن!
اینجور ملتی هستیم ما. تصور کن نونوایی محل نون بد می پزه و یا اصلا خلاف میکنه همه هم ناراضین ازش. بعد که میان طرفو می گیرن می برنش همون آدما کلی براش دلسوزی می کنن و غصه می خورن!

غم هایش را آورده بود

بگذارد روی شانه ی من

گفتم:

بنشین

زندگی

همیشه رودخانه ای نیست که می رود

گاهی جاده ای است که برمی گردد

در جواب خانم رنجبر
سلام
عرض کنم خد متتون که :همه بحثهای جامعه کنونی رو درنظر بگیرید ،همه به افراط و تفریط ختم میشه !! اون بزرگواران در زمان حیاتشون در مقابل همین بدعتها و ظواهر دنیایی ایستادن ... چطور اون وقت داشتن علاقه و توصیه این قبیل امور رو به آنها نسبت میدهید...
اگر منابعتون احادیث منتسب به ایشانه که همانطور گفتم منتسب به ایشونه!!! و بعضا در خدمت راویان!!! اگر دلایلتون میل به زیبایی پرستی انسانه،کسی منکرش نیست .. اما نه به این حد که عواید ناشی از مقداری از املاک تملیک شده!!!؟؟ بتونه شهری رو از فقر مطلق نجات بده ...به نظر شما اگر همین امروز گنبد و بارگاهی برای بقیع ساخته بشه مشکل غزبت افکار ائمه حل میشه !!؟؟ به نظر من یکم سطحی نگاه شده...

aghaye khone 31 تیر 1391 ساعت 02:00 ب.ظ http://meandgoldoonekhanom.mihanblog.com/

البته تاخت زدن احساسات سر اینکه تو حرم طلا بود یا اینکه تو مکه برج بود اصلاً صحیح نیست . بحث مناسبی هم نیست اما مگه تو کلیسا از این دست تشریفات نیست ؟ یا جاهای دیگه ؟ اما اونا جاذبه‌ی توریستی میشه و اینجا مایه‌ی دلزدگی . مهم ترین مساله اینه که اصل این افراد اهل چنین تجملاتی نبودن .
ضمن اینکه همچنان که خودتون اشاره کردین مشکل از دل ماست ، نه مسائل این چنینی .

به نظرمن که خیلی خیلی هم بهش اعتقاد دارم اینه که همه ناهنجاری های جامعه و آدمها ریشه در فقر داره. وجود و لازمه وجود امامان کاملا معنویه .وجود سرویس طلای قاب گرفته شده رو دیوار حرم چه دردی رو دوا می کنه؟من با پول و طلایی که نذر می شه و تو ضریح می اندازند کاری نداشتم و ندارم چون اون ها جمع آوری میشه وبه اهلش می رسه ان شاا..! ولی رو دیوار موندن طلا نماد چیه؟؟
دقیقا هم حرف من همین بود که وقتی تو احادیث و سیره امامان ساده زیستی و کمک به فقرا و... هستش پس ما داریم چی کار می کنیم؟

مائده رنـجبـر 31 تیر 1391 ساعت 08:07 ب.ظ

سلام.
من فکر می کنم دوستان برداشت صحیحی از صحبتای من نداشتن. منظور من اون چیزی نبود که آقای دادشی در جواب من ذکر کردن... البته دلیلی هم نمی بینم که بخوام به این بحث ادامه بدم...فقط می تونم بگم متأسفم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد