-
ثبت اولین برف 1391(خونه ما)
26 آذر 1391 11:50
دیروز و امروز خیلی آروم فصل تغییر کرد . این برف به شب چله ای که در پیش داریم رنگ و بوی دیگه ای خواهد داد. آخ که چقدر دلم می خواد ایده ای که تو ذهنمه رو برا شب چله اجرایی کنم. حیف و دو صد حیف... این عکس هارو امروز از حیاط و باغچه کوچولومون انداختم. اون خرمالو پایینیه روزی گنجشک های گرسنه این روزهای سرده. هوای پرنده ها...
-
فیلم این روزها
22 آذر 1391 10:14
چندوقتی به اکثر سایت ها و وبلاگ ها و خبرگزاری هایی که سر می زدم همه و همه حرف از یک فیلمی بود که دوستان همیشه در صحنه خودجوش زودجوش رو آزرده خاطر کرده بود. گفتم کلک است و این روزها مد شده برای پر کردن صندلی های سینما به جای بالا بردن کیفیت فیلم ها از هر نظر و کمی به سینمای جهان نزدیک شدن یاد گرفتن بازی در میارن. کشمکش...
-
پاییز دوست داشتنی دره وسیه
18 آذر 1391 11:15
نماد فصل هارو خیلی کم می شه تو شهرها دید یا اگه هم باشه خیلی کم می شه ازش لذت برد. برای دیدن تغییر فصل ها و لمس اون ها از نزدیک باید رفت به طبیعت. این عکس هایی که می خوام بذارم مربوط به دره وسیه هست. جایی که خیلی دلم می خواست قبل اولین برف برم . دره با صفایی بود. خیلی هم مسیر ملایم و طولانی داشت( دره های طولانی رو...
-
بالاخره میشه...مطمئنم
13 آذر 1391 12:42
امید واژه ایه که این روزها دارم با چنگ و دندون حفظش می کنم.چراغش رو به هر زحمتی هست روشن نگه داشتم. سخته خیلی سخته. یه وقتایی انقدر برام تحمل این رویه سنگینه که حد نداره. هی خودمو گول می زنم هی خودم می فهمم که دارم گول می خورم هی به رو خودم نمیارم هی می پذیرم و پوزخندی به خودم می زنم و هی از کنارش آروم رد می شم......
-
یه حبه قند
29 آبان 1391 10:05
زیاد با تکرار شدن و تکرار کردن میونه ندارم.ولی استثناهایی هم وجود داره.مثل دوباره یا چندباره دیدن بعضی فیلم ها. یه حبه قند از این دست فیلم ها برام بود.از دیدنش خسته نمی شم.فیلمی که پر است از ناگفتنی ها.پراست از فراموش شده ها پر است از ازدست رفته ها تلنگری است بسیار دلچسب و روان.دردت می آید ولی دردت نمی آید! می خندی می...
-
بهرلیلی چو مجنون ببار...
24 آبان 1391 16:24
بــــبار ای بــــارون ببــــــار با دلُم گریه کن، خون ببار در شبای تیـــره چون زلــــف یــــار بهر لیلی چو مجنون ببار ای بارون دلا خــــون شو خـــون ببـــار بر کوه و دشت و هامون ببار به سرخی لبای ســـرخ یــار به یــاد عاشقــای این دیـــار به داغ عاشقای بی مزار ای بارون ببـــار ای بـــــــارون ببـــــــار...
-
نشانه ها
22 آبان 1391 16:00
اگه به هیچ چی اعتقاد نداشته باشم ولی به نشانه ها ایمان دارم. تا جایی که دست خودم باشه ازشون پیروی می کنم و تا حالا هم می شه گفت درست بودن. ولی وای به روزی که مجبور بشم از کسی هم کمک بگیرم دیگه اون وقت توضیح دادن و شرح این نشونه ها خیلی برام سخت می شه. آخه ترس از مسخره کردنشون و حتی جدی نگرفتنشون آزارم می ده. خیلی وقت...
-
ییلاقات بابل
19 آبان 1391 21:31
تعطیلات هفته گذشته سفری داشتیم به مرتفع ترین ییلاقات بابل.سفری که به همت دوستان جدید و مهمان نواز بابلی و برنامه ریزی دوستان همیشه پایه و خوش سفر رقم خورد. از زیبایی های خود جاده چالوس در این فصل که هزاران بار هم بری تکراری نمی شه بگذریم با رفتن به این ییلاقات به معنای واقعی گوشه ای از بهشت رو نظاره گر شدیم. در طول...
-
روز از نو...
16 آبان 1391 16:27
جدی جدی انگار آدم یک جا نشستن نیستم.آروم و قرار ندارم.هر روز یه فکر تازه یه رویای تازه و ترسیم یه آینده تازه! بعد از دانشگاه در به در دنبال آرامش بودم.اکثر درسامون عملی بود و فشار زیادی رومون. ترم اخر هم تصمیم گرفتم هر طور شده جمع و جورش کنم و این شد که ۷ ترمه تموم کردم تا یه نفس راحت بکشم. برا همین خیلی اذیت شدم و...
-
دنیای وبلاگستان
26 مهر 1391 17:31
اکثرا قبل از اینکه به وبلاگ خودم سر بزنم یه سری وبلاگارو که قبولشون دارم یا قلمشون رو دوست دارم می خونم.همین کار باعث می شه تو شصت درصد موارد از اون چیزی که خودم می خواستم در موردش بنویسم پشیمون بشم حالا چرا؟ خیلی وقت ها دغدغه ای داشتم ناراحتی ای دردی رنجی یا اصلا شادیه خاص و قابل ذکری ولی وقتی می بینم و می خونم مردمم...